برخی از آیات حجاب (در سوره های مبارکه ی نور و احزاب)
سوره النور، آيه ۳۰
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ «۳۰»
به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نگاه به نامحرم) فروگيرند و دامن خود را حفظ نمايند. اين براى پاك ماندن آنان بهتر است. خداوند به آنچه انجام مىدهند آگاه است.
نكتهها:
كلمه «يَغُضُّوا» از ريشه «غض» به معناى كاستن و پايين آوردن است. چنانكه لقمان به فرزندش مىفرمايد: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» يعنى صدايت را پايين بياور و با صداى بلند صحبت نكن.
در اينجا نيز مراد از «غض بصر» بستن چشم نيست، بلكه پايين آوردن نگاه است، به گونهاى كه انسان نامحرم را ببينند.
مراد از «فُرُوجٍ» عورتين است كه بايد آن را از نگاه ديگران پوشاند. البتّه مراد از حفظ فروج در ديگر آيات قرآن، حفظ از زناست، ولى در اين آيه، بر اساس روايات، حفظ از نگاه است.
______________________________
(۱). تفسير برهان.
رواياتى دربارهى نگاه:
* حضرت على عليه السلام فرمود: «لكم اول نظرة الى المرئة فلا تتبعوها بنظرة اخرى و احذروا الفتنة» «۱» نگاه اوّل مانعى ندارد ولى ادامهى نگاه اشكال دارد، زيرا سبب فتنه مىشود.
* در حديثى مىخوانيم: تمام چشمها در قيامت گريان است مگر سه چشم: چشمى كه از ترس خدا بگريد، چشمى كه از گناه بسته شود و چشمى كه در راه خدا بيدار بماند. «۲»
* در «صحيح بخارى» مىخوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: جلو راه مردم ننشينيد. برخى گفتند:
ما ناچاريم از نشستن. فرمود: پس حقّ آن را ادا كنيد. پرسيدند حقّ آن چيست؟ فرمود:
«غض البصر و كف الاذى ورد السلام و الامر بالمعروف و النهى عن المنكر» ترك چشم چرانى و مردم آزارى، جواب دادن به سلام ديگران، امر به معروف و نهى از منكر.
* حضرت عيسى عليه السلام فرمود: از نگاه به نامحرم بپرهيزيد كه بذر شهوت را در دل مىنشاند و همين براى دچار شدن انسان به فتنه كافى است. «۳»
* امام على عليه السلام فرمود: «العين رائد القلب» چشم، دل را بدنبال خود مىكشد. «العين مصائد الشيطان» چشم، كمينگاه شيطان است. و چشمپوشى بهترين راه دورى از شهوات است. «۴»
* پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس فمن تركها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوة فى قلبه» «۵» نگاه بد، تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است. هر كس از ترس خدا چشم خود را فرو بندد، خداوند به او ايمانى مىدهد كه از درون، شيرينى آن را احساس مىكند.
* پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هركس چشم خود را از حرام پر كند، در قيامت چشم او از آتش پر خواهد شد مگر اينكه توبه كند. «۶»
پيامها:
۱- لازمهى ايمان، حفظ نگاه از حرام است. قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا …
۲- جاذبههاى غريزى را بايد كنترل كرد. «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»
۳- گناه را از سرچشمه جلوگيرى كنيم وتقوا را از چشم شروع كنيم. «مِنْ أَبْصارِهِمْ»
۴- چشم پاك، مقدّمهى پاكدامنى است. «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
۵- پاكدامنى، براى مردان نيز لازم است. «يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
۶- چشمچرانى و بىعفّتى، مانع رشد معنوى انسان است. «يَغُضُّوا- يَحْفَظُوا- أَزْكى»
۷- همواره در محضر خدا هستيم. در محضر خدا معصيت نكنيم. يَغُضُّوا … إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُون
______________________________
(۱). تفسير كنزالدقائق.
(۲). تفسير كنزالدقائق.
(۳). تفسير روحالبيان.
(۴). غررالحكم.
(۵). بحار، ج ۱۰۴، ص ۳۸٫
(۶). بحار، ۷۶، ص ۳۳۶٫
سوره النور، آيه ۳۱
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «۳۱»
و به زنان با ايمان بگو: از برخى نگاهها چشمپوشى كنند و دامنهاى خود را حفظ نمايند و جز آنچه (به طور طبيعى) ظاهر است، زينتهاى خود را آشكار نكنند و روسرى خود را بر گريبان بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينهى آنان نيز پوشيده باشد) و زينت خود را ظاهر نكنند جز براى شوهر، يا پدر يا پدرشوهر، يا پسر، يا پسرشوهر (كه از همسر ديگر است) يا برادر، يا پسربرادر، يا پسرخواهر، يا زنان (همكيش)، يا آنچه مالك شدهاند (از كنيز و برده)، يا مردان خدمتكار كه تمايل جنسى ندارند، يا كودكانى كه (به سنّ تمييز نرسيده و) بر امور جنسى زنان آگاه نيستند. و پاى خود را به گونهاى به زمين نكوبند كه آنچه از زيور مخفى دارند آشكار شود. اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد و توبه كنيد تا رستگار شويد.
نكتهها:
با اينكه خداوند در قرآن به جزئيات احكام نماز و زكات اشاره نكرده و بيان آنها و بسيارى از مسائل ديگر را به عهدهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گزارده، ولى در بيان مسائل خانوادگى و تربيتى به ريزترين مسائل پرداخته است.
همچون مردان كه بايد از نگاه آلوده به زنان بپرهيزند، زنان نيز نبايد از روى شهوت به مردان نامحرم بنگرند، بلكه بايد نگاه خود را كنترل كنند و زينت و زيبايى خود را از نامحرم بپوشانند، جز صورت و دستها كه به طور طبيعى ظاهر است و پوشش آنها، موجب مشكلاتى در انجام امور زندگى مىشود.
«خمر» جمع «خمار» يعنى روسرى و «جيوب» جمع «جيب» به معناى گردن وسينه است.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از آيهى «يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» آن است كه زنان به عورت زنان ديگر نگاه نكنند و عورت خود را از نگاه ديگران حفظ نمايند. «۱»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در تفسير جملهى «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» فرمود: خداوند آن دسته از زنان را كه روى و موى خود را براى شوهر آرايش نمىكنند و نيازهاى شوهر را برآورده نمىسازند، لعنت كرده است. «۲»
كلمه «اربة» به معناى حاجت و نياز است. مراد از «أُولِي الْإِرْبَةِ» خدمتگزاران و ملازمانى هستند كه به جهت بالا بودن سنّ يا شرايط جسمى و روانى، تمايل به همسر ندارند. «۳»
توبه، گاهى در مورد يك گناه فردى و گاهى براى تغيير دادن يك فرهنگ فاسد عمومى است، كه آيه ظاهراً دربارهى نوع دوم است. زيرا در جاهليّت گردن وسينهى زنان باز بود. «۱»
حفظ حجاب و ترك جلوهگرى، ثمرات بسيارى دارد كه برخى از آنها عبارت است از:
آرامش روحى، استحكام پيوند خانوادگى، حفظ نسل، جلوگيرى از سوء قصد و تجاوز، پيشگيرى از امراض مقاربتى و روانى، پائين آمدن آمار طلاق، خودكشى، فرزندان نامشروع و سقط جنين، از بين رفتن رقابتهاى منفى، حفظ شخصيّت و انسانيّت زن، و نجات از چشمها و دلهاى هوسبازى كه امروز غرب و شرق را در خود فرو برده است.
______________________________
(۱). تفسير نورالثقلين.
(۲). تفسير نورالثقلين.
(۳). كافى، ج ۵، ص ۵۲۳٫
پيامها:
۱- در لزوم عفّت و پاكدامنى و ترك نگاه حرام، بين زن و مرد فرقى نيست. «يَغُضُّوا- يَغْضُضْنَ- يَحْفَظُوا- يَحْفَظْنَ»
۲- جلوهگرى زنان، در جامعه ممنوع است. «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ»
۳- ظاهر بودن قسمتهايى از بدن كه به طور طبيعى پيداست، (صورت، دست يا پا) مانعى ندارد. «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها»
۴- در ايم آيه، در ميان انواع پوششها، نام مقنعه و روسرى آمده و اين دليل بر اهميّت پوشش سر و گردن و سينه است. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ»
۵- در وضع قانون بايد به ضرورتها، واقعيّتها و نيازها توجّه شود. (اگر پوشاندن صورت و دستها تا مچ، واجب مىشد، براى عموم زنان مشكل بود) «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها»
۶- اسلام به نيازهاى غريزى انسان پاسخ مثبت مىدهد. «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ»
۷- پوشيدن هرگونه كفش و لباسى كه هنگام راهرفتن، سبب آشكار شدن زيور و زيبايىهاى زن شود، جايز نيست. «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»
۸- زن، حقّ مالكيّت دارد. «مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ»
۹- زن، مىتواند زينت خود را به زنان مسلمان نشان دهد ولى نزد زنان كفّار خود را بپوشاند. «نِسائِهِنَّ» (زيرا ممكن است آنها نزد شوهرانشان يا مردان بيگانه، آنچه را از زن مسلمان ديدهاند توصيف كنند.)
۱۰- حجاب و پوشش زن به خاطر تمايلات جنسى مردان است. لذا در برابر مردانى كه ميل به همسر ندارند پوشش لازم نيست. «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ»
۱۱- حجاب وپوشش، واجب است. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ»
۱۲- هركارى كه زينت زن را آشكار كند يا ديگران را از آن آگاه سازد ممنوع است. «لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»
۱۳- با حفظ حجاب، حضور زن در جامعه مانعى ندارد. «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» همان گونه كه شركت زن در نمازجماعت بلامانع است. «وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ» «۱»
۱۴- مقتضاى ايمان، توبه به درگاه خداوند است. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ»
۱۵- راه رستگارى، توبه و بازگشت از مسيرهاى انحرافى است. تُوبُوا … تُفْلِحُون
______________________________
(۱). تفسير كبير فخررازى.
سوره النور، آيه ۵۹
وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «۵۹»
و هر گاه كودكان شما به حد بلوغ رسيدند، پس بايد همانند كسانى كه قبلًا بالغ شدهاند، (در همه وقت) اجازه (ورود) بگيرند. خداوند اين گونه آيات خود را براى شما بيان مىكند و خداوند دانا و حكيم است.
نکات :
براى ريشه كن ساختن يك مفسده اجتماعى مانند اعمال منافى عفت تنها توسل به اجراى حدود و تازيانه كافى نيست، در هيچ يك از مسائل اجتماعى چنين برخوردى نتيجه مطلوب را نخواهد داد، بلكه بايد مجموعهاى ترتيب داد از آموزش فكرى و فرهنگى آميخته با آداب اخلاقى و عاطفى، و آموزشهاى صحيح اسلامى، و ايجاد يك محيط اجتماعى سالم، سپس مجازات را به عنوان يك عامل در كنار اين عوامل در نظر گرفت.
به همين دليل در اين سوره نور كه در واقع سوره عفّت است از مجازات مردان و زنان زناكار شروع مىكند، و به مسائل ديگر مانند فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم، رعايت حجاب اسلامى، نهى از چشمچرانى، تحريم متهم ساختن افراد به آلودگى ناموسى، و بالاخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به اطاق پدران و مادران، گسترش مىدهد. و اين نشان مىدهد كه اسلام از هيچ يك از ريزهكارىهاى مربوط به اين مسأله غفلت نكرده است.
خدمتكاران و فرزندان بالغ نيز موظفند بدون اجازه وارد نشوند، حتى كودكان نابالغ كه مرتبا نزد پدر و مادر هستند نيز آموزش داده شوند كه در اوقات استراحت پدر و مادر بدون اجازه وارد نشوند. اين يك ادب اسلامى است هر چند متاسفانه امروزه كمتر رعايت مىشود و با اينكه قرآن صريحا آن را در آيات فوق بيان كرده است، در نوشتهها و سخنرانىها نيز كمتر ديده مىشود كه پيرامون اين حكم اسلامى و فلسفه آن بحث شود، و معلوم نيست به چه دليل اين حكم قطعى قرآن مورد غفلت و بى توجهى قرار گرفته است؟
لازم است پدران و مادران اين مسائل را جدى بگيرند، و فرزندان خود را عادت دهند هنگام ورود اجازه بگيرند، و همچنين از كارهايى كه سبب تحريك فرزندان مىگردد از جمله خوابيدن زن و مرد در اطاقى كه بچههاى مميز مىخوابند تا آنجا كه امكان دارد پرهيز كنند، و بدانند اين امور از نظر تربيتى فوق العاده در سرنوشت آنها مؤثر است.
در حديثى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «اياكم و ان يجامع الرجل امراته و الصبى فى المهد ينظر اليهما» «۱» مبادا در حالى كه كودكى در گهواره به شما مىنگرد آميزش جنسى كنيد. «۲»
______________________________
(۱). بحار، ج ۱۰۳، ص ۲۹۵٫
(۲). تفسير نمونه.
سوره النور، آيه ۶۰
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «۶۰»
و بر زنان وانشستهاى كه اميدى به ازدواج ندارند، باكى نيست كه پوشش خود را زمين گذارند، به شرطى كه زينت خود را آشكار نكنند. و عفّت ورزيدن براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است.
نكتهها:
از آيات قرآن استفاده مىشود كه حجاب و پوشش بانوان در برابر افراد نامحرم، نبايد تحريك كننده و شهوت انگيز باشد، زيرا تنها موارد زير استثنا شده است:
* «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ» «۱» كسى كه شهوتى ندارد.
* «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ» بچّهاى كه از شهوت، چيزى نمىداند.
* «لا يَرْجُونَ نِكاحاً» زنان سالخوردهاى كه اميد ازدواج ندارند.
امام صادق عليه السلام دربارهى «يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ» فرمودند: مراد كنار گذاشتن روسرى و روپوش است نه برهنگى. «۲»
اصل حجاب از احكام ثابت و ضرورى اسلام است، ولى نوع پوشش، نبايد تمايلات جنسى را تحريك كند، بلكه عامل حفظ عفّت و پاكدامنى باشد.
پيامها:
۱- قوانين اسلام مطابق با واقعيّتها و ضرورتها و نيازها و توانايىها است.
(بايد براى پيرزنى كه ميل به همسر ندارد و آرايش نمىكند، مسئله را آسان گرفت) وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً … أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَ
۲- براى زنان، چه پير و چه جوان، نشاندادن آرايش و زينت بدن ممنوع است.
«غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ»
۳- سالخوردگى به تنهايى كافى نيست، بلكه بايد بىميلى به ازدواج نيز باشد تا اجازه برداشتن روسرى را داشته باشند. الْقَواعِدُ … لا يَرْجُونَ نِكاحاً
۴- حجاب، مايهى حفظ عفّت است. «أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ»
۵- حجاب، به نفع زنان است. «خَيْرٌ لَهُنَّ»
۶- در كنار آزادى، هشدار لازم است. (اگر از احكام الهى، سوء استفاده شود، خدا شنوا و آگاه است و به حساب متخلفان مىرسد). «وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
______________________________
(۱). نور، ۳۱٫
(۲). تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج ۵۷، ص ۵۲۲٫
سوره الأحزاب، آيه ۵۳
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً «۵۳»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آن كه به شما اجازه داده شود براى خوردن غذا، (به شرط آن كه قبل از موعد نياييد) و در انتظار وقت غذا نباشيد؛ ولى هرگاه دعوت شديد پس داخل شويد، و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از خوردن غذا) به گفتگو نپردازيد؛ همانا اين (گفتگوهاى پس از غذا) پيامبر را آزار مىدهد، امّا او از شما شرم مىكند (و چيزى نمىگويد) ولى خداوند از (گفتن) حقّ شرم ندارد. و هرگاه از همسران پيامبر چيزى از وسايل زندگى (به عنوان عاريت) خواستيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين رفتار براى دلهاى شما و دلهاى آنان به پاكى و پاكدامنى است و شما حقّ نداريد كه رسول خدا را آزار دهيد و با همسران او پس از رحلتش ازدواج كنيد كه اين كار نزد خداوند (گناهى) بزرگ است.
پيامها:
۱- ايمان، مستلزم رعايت ادب و آداب اجتماعى است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا …
۲- حقّ آرامش در مسكن براى همگان محترم است، خصوصاً براى رسولخدا صلى الله عليه و آله. «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ»
۳- بهتر آن است كه مهمانى در منزل باشد. (نه در مهمانسرا و هتل) بُيُوتَ النَّبِيِ … إِلى طَعامٍ
۴- صاحب خانه حقّ دارد به كسى اذن ورود ندهد. «إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»
۵- اجازه براى ورود به خانه ديگران، به هر صورت كافى است و لازم نيست خود او شخصاً اجازه بدهد. ( «يُؤْذَنَ» به صورت مجهول آمده، يعنى اجازه صاحبخانه از هر طريقى حاصل شود.)
۶- پذيرايى از مهمان، از سيرهى پيامبر اكرم است. إِلى طَعامٍ … دُعِيتُمْ
۷- اصل مهمانى مهم است، نه نوع غذا. إِلى طَعامٍ … دُعِيتُمْ
۸- دين جامع آن است كه هم براى مسايل جزيى همچون پذيرايى از مهمان و هم بزرگترين مسايل رحكومتى برنامه داشته باشد. يُؤْذَنَ لَكُمْ- غَيْرَ ناظِرِينَ- فَانْتَشِرُوا …
۹- بى دعوت به مهمانى نرويد. «إِذا دُعِيتُمْ»
۱۰- در اسلام، مردم عادّى مىتوانند به خانه اول شخصيّت دينى رفت و آمد كرده و حتّى مهمان شوند. بُيُوتَ النَّبِيِ … دُعِيتُمْ
۱۱- از آداب مهمانى آن است كه بعد از خوردن غذا خانه را ترك كنيد. «فَانْتَشِرُوا» و منزل ميزبان را محلّ گفت وشنود قرار ندهيد. «وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ»
۱۲- اذيّت كردن ميزبان ممنوع است. «يُؤْذِي النَّبِيَّ» (گرچه با بردن فرزندان و يا همراهان باشد. تحقير غذا وناچيز شمردن آن نيز مصداق اذيّت ميزبان است.)
۱۳- پيامبر، از اتلاف وقت در گفتگوهاى بىمورد رنج مىبرد. «لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ»
۱۴- رنجاندن لازم نيست ظاهرى و جسمى باشد، فشار اخلاقى و روحى نيز نوعى آزار دادن است. «ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي»
۱۵- صاحبخانه را در بنبست و رودربايستى قرار ندهيد. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
۱۶- سكوتى كه بر اساس حيا و رودربايستى باشد، علامت رضايت نيست.
«فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
۱۷- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شخص با حيايى بود. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
۱۸- اگر به دليلى شخصى از روى حيا سكوت كرد، ديگران سكوت را بشكنند و حقّ را بيان كنند و بار خجالت را از دوش او بردارند. «وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ»
۱۹- ارتباط با ديگران و داد و ستد زنان، با حفظ حجاب مانعى ندارد. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
۲۰- زنان پيامبر محصور نبوده و با بيرون از منزل در ارتباط بودند. «۱» «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
۲۱- در استدلال بر لزوم حجاب زن، دليلى بياوريد كه مورد اتّفاق همه باشد.
«ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ»
۲۲- در نحوهى ارتباط زنان و مردان، بايد محور كارها تقوا و پاكدلى باشد. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
۲۳- نگاه نامحرمان به يكديگر، در دل آنان تأثير گذار است. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
ز دست ديده و دل هر دو فرياد | هر آنچه ديده بيند دل كند ياد |
۲۴- حجاب به نفع زن و مرد هر دو است. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
۲۵- رابطه با نامحرم بدون حفظ حجاب، سبب رنجاندن رسول اكرم صلى الله عليه و آله است.
«وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ»
۲۶- آزار پيامبر از گناهان كبيره است. «كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً»
سوره الأحزاب، آيه ۵۵
لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً «۵۵»
بر زنان، (نداشتن حجاب) در مورد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرشان و ديگر زنان مسلمان و كنيزانشان گناهى نيست، و تقواى الهى پيشه كنيد زيرا خداوند بر هر چيزى گواه است.
______________________________
(۱). شايد امروزه كسانى باشند كه اگر يك ليوان آب از همسرشان بخواهى ناراحت مىشوند كهچرا با خانم من سخن گفتيد، ولى قرآن مىفرمايد: با حفظ حجاب از زنان پيامبر نيز مىتوان چيزى درخواست نمود.
نكتهها:
اين آيه كسانى را كه به واسطهى نسبى به زن محرم هستند نام برده، امّا محرمانِ سببى همچون داماد و برادر رضاعى و نيز كودكانى كه به سنّ تكليف نرسيده و مسايل شهوانى را درك نمىكنند، بر زنان مَحرم هستند. «۱»
گرچه بعضى اين آيه را مربوط به زنان پيامبر دانستهاند، ولى به نظر مىرسد كه آيه مربوط به تمام زنان باشد.
پيامها:
۱- در اسلام سختى و حَرَج نيست، بستگان درجهى اوّل كه دايماً در خانواده رفت و آمد مىكنند، با يكديگر مَحرمند. لا جُناحَ …
۲- ميان زنان مسلمان، حجاب لازم نيست، ولى نزد زنان غير مسلمان حجاب لازم است. «نِسائِهِنَّ»
۳- مَحرم بودن، به معناى بىمبالاتى و بىتقوايى نيست. لا جُناحَ عَلَيْهِنَ … وَ اتَّقِينَ اللَّهَ
۴- گواه بودن خدا بر اعمال انسان، بهترين عامل و اهرم رعايت تقواست. «وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً»
سوره الأحزاب، آيه ۳۲
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً «۳۲»
اى همسران پيامبر! شما مثل يكى از زنان (عادّى) نيستيد. اگر تقوا پيشهايد پس به نرمى و كرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آن كه در دلش بيمارى است طمعى پيدا كند، و نيكو و شايسته سخن بگوييد.
پيامها:
۱- حساب خانوادهى رهبران دينى از سايرين جداست و بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند. «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (موقعيّت اجتماعى، محدوديّت آور است.)
۲- وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى سادهاى داشتند هشدار داده مىشود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. يا نِساءَ النَّبِيِ … فَلا تَخْضَعْنَ …
۳- با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
۴- قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مىكند. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
۵- تنها طمع بيمار دلان، براى آنكه زن خود را كنترل كند، گرچه تصميم جدّى نداشته باشند. فَلا تَخْضَعْنَ … فَيَطْمَعَ
۶- افراد آلوده، از مقدّسات نيز دست طمع بر نمىدارند. يا نِساءَ النَّبِيِ … فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ
۷- نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
۸- در جامعهى نبوى نيز همهى افراد سالم نيستند. «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
۹- نبايد كارى كنيم كه حتّى يك نفر دچار گناه و فساد شود. «الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» و نفرمود «الذين فى قلوبهم»
۱۰- چشم چرانى و هوسبازى يك بيمارى روحى است. «فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
۱۱- گرچه كسى كه بيمار دل است مشكل دارد، «فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» امّا من نبايد كارى كنم كه او را تحريك كند. فَلا تَخْضَعْنَ … فَيَطْمَعَ
۱۲- طورى سخن بگوييد كه هم محتوا خوب باشد «قَوْلًا مَعْرُوفاً» و هم شيوه، سالم باشد. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
چند اصل مهم در نهى از منكر (با توجه به آيه)
- از موقعيّت خانوادگى افراد كمك بگيريم. «يا نِساءَ النَّبِيِّ»
- از موقعيّت اجتماعى افراد استفاده كنيم. «لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ»
- القابى را به كار ببريم كه محبوب همه است. «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ»
- از سادهترين كار شروع كنيم. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
- از بزرگان و خودىها شروع كنيم. «يا نِساءَ النَّبِيِّ»
- از سرچشمهى گناهان نهى كنيم. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ»
- از رفتارها و انحرافات كوچك غافل نباشيم. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
- عوارض و پيامدهاى فساد و انحراف را بيان كنيم. «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
- امر به معروف و نهى از منكر در كنار هم باشد. «فَلا تَخْضَعْنَ- قُلْنَ»
- حتّى براى جلوگيرى از يك منكر از يك فرد اقدام كنيم. «فَيَطْمَعَ الَّذِي» نفرمود: «فيطمع الذين»
- با هوس و آرزوى گناه هم بايد مبارزه كرد تا چه رسد به خود گناه. «فَيَطْمَعَ»
سوره الأحزاب، آيه ۵۹
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «۵۹»
اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسرىهاى بلند بر خود بيفكنند، اين (عمل) مناسبتر است، تا (به عفّت و پاكدامنى) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، و خداوند آمرزنده مهربان است.
نكتهها:
«جلابيب» جمع «جلباب»، به معناى مقنعهاى است كه سر و گردن را بپوشاند، «۱» و يا پارچه بلندى كه تمام بدن و سر و گردن را مىپوشاند. «۲»
در آيات گذشته سخن از اذيّت و آزار مؤمنان به دست منافقان بود. اين آيه مىفرمايد: براى آنكه زنان مؤمن مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونهاى خود را بپوشانند كه زمينهاى براى بىحرمتى آنان فراهم نشود.
بر اساس اين آيه، نوعى روسرى مورد استفادهى زنان آن زمان بوده، ليكن زنان در پوشاندن خود از نامحرم دقّت نمىكردهاند. لذا سفارش اين آيه، نزديك كردن جِلباب به خود است، نه اصل جلباب كه امرى مرسوم بوده است.
اين آيه كه فرمان حجاب مىدهد، با تهديد مطرح نشده بلكه فلسفهى حجاب را چنين تبين مىكند: زنان و دختران، اگر بخواهند از متلكها، تهمتها، تهاجمها و تهديدهاى افراد آلوده و هرزه در امان باشند بايد خود را بپوشانند.
______________________________
(۱). تفسير مجمعالبيان.
(۲). تفسير الميزان.
آفات بىحجابى
- رونق گرفتن چشم چرانى و هوسبازى.
- توسعهى فساد و فحشا.
- سوء قصد و تجاوز به عنف.
- باردارىهاى نامشروع و سقط جنين.
- پيدايش امراض روانى و مقاربتى.
- خودكشى و فرار از خانه در اثر آبروريزى.
- بى مهرى مردان چشم چران نسبت به همسران خود.
- بالا رفتن آمار طلاق و تضعيف روابط خانوادگى.
- رقابت در تجمّلات.
- ايجاد دلهره براى خانوادههاى پاكدامن.
پيامها:
۱- در امر به معروف، اوّل از خودىها شروع كنيم سپس ديگران. «قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ»
۲- در احكام الهى، تفاوتى ميان همسران و دختران پيامبر با ديگر زنان نيست.
«لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ»
۳- پوشيدن لباسى كه معرّف شخصيّت زن براى تأمين عفّت و آبرو باشد، لازم است. «يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»
۴- بهانه به دست بيماردلان و مزاحمان عفّت عمومى ندهيد. (در آيات قبل هشدار به اذيّت كنندگان بود، در اين آيه تكليف اذيّت شوندگان را مطرح مىكند.) «يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»
۵- رفت و آمد زنان در خارج از منزل، با حفظ عفّت عمومى مانعى ندارد. «يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»
۶- در امر به معروف و نهى از منكر، دليل امر و نهى خود را بيان كنيد. «فَلا يُؤْذَيْنَ»
۷- نوع لباس مردم در جامعه، مىتواند معرّف شخصيّت، مكتب و هدف آنها باشد. «يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»
۸- سرچشمهى بسيارى از مزاحمتهاى هوسبازان نسبت به زنان و دختران، نوع لباس خود آنهاست. «يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»
۹- زنان با حجاب بايد با حضور خود در صحنه، جوّ عمومىِ عفاف و پاكدامنى را حفظ كنند و فرصت مانور را از هوسبازان بگيرند. «يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»
۱۰- بد حجابىهاى گذشته قابل عفو است. «غَفُوراً رَحِيماً»
۱۱- مغفرت خداوند همراه با رحمت اوست. «كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»
قیام گوهرشاد
ماه تیر یاد آور کشتار بیسابقه مردم در مسجد گوهرشاد، شاید یکی از برجستهترین روزها در تاریخ معاصر ایران باشد. در آستانه سالروز این واقعه عبرتآموز و خونبار، سایت روات حدیث دست به بازخوانی آن زده است که در ادامه خواهید خواند.
رضاخان پس از به قدرت رسیدن در ۱۳۰۴ هجری شمسی در همان سالهای اول حکومتش به ترکیه رفت. ارتشبد محمود جم در خاطرات خود نوشته است: شاه رو در روی من ایستاد و گفت: « این چادر چاقچورها را چطور میشود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار میکنند. دیگر از هر چه زن چادری بود بدم آمده است. اصلا چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم ما است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نشتر زد و از بینش برد.»
اولین جرقههای کشف حجاب
در عید نوروز ۱۳۰۶، مردم از نقاط مختلف ایران به سوی شهر قم روی آوردند و لحظه تحویل سال را در حرم مطهر حضرت معصومه به سر بردند. کثرت جمعیت بر اساس منابع موثق تاریخی به حدی بود که «در صحن حرم و رواقها جای سوزن انداختن نبود». در همین روز بود که «تاج الملک همسر رضاخان، و تنی چند از اعضای خاندان شاهی که به قم آمده بودند در غرفه بالای ایوان آینه بدون حجاب نشسته بودند». مردم جرأت نمیکردند به آنها اعتراض کنند اما خبر که به گوش روحانیای به نام شیخ محمدتقی بافقی رسید در برابر آنان ایستاد. ارتشبد حسین فردوست در کتاب خاطراتش از قول همسر رضاشاه نوشته است که «به دستور روحانیان، آنان را در اتاقی محبوس کردند و گفتند حق ندارید وارد حرم مطهر شوید.»
آنچه توانست آغازی بر جریان کشف حجاب رضاخانی باشد، تغییر اجباری کلاه پهلوی به کلاه شاپو بود. در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ هجری شمسی جشنی در شیراز برگزار شد که در حضور علیاصغر حکمت وزیر فرهنگ رضاشاه، چند نفر از دختران با سر برهنه به رقص پرداختند.
در اولین واکنشها به این اقدام، حسامالدین فال اسیری از علمای شیراز به برگزاری چنین مراسمی اعتراض کرد و آن را از مظاهر بیدینی در جامعه دانست و به زندان انداخته شد.
این واقعه موجی از اعتراضات در قم، مشهد، و تبریز را در پی داشت. در تبریز دو مرجع عالیقدر، سیدابوالحسن انگجی و میرزا صادق آقا به تغییر لباس و کلاه شاپو اعتراض کرده و به سمنان تبعید شدند.
مشهد مقدس؛ آغاز اعتراضات سازماندهی شده
اما بیش از دیگر شهرها، در مشهد مقدس بود که اعتراضات به کشف حجاب و تغییر لباس فراگیر شد. دستور تغییر لباس، همراه شده بود (۱) با برگزاری جشن هزاره فردوسی در مشهد و نمایش صحنههایی از بیحجابی در این مراسم (۲)و همچنین رسیدن خبر جشن شیراز و به زندان افتادن حسامالدین فالاسیری و تبعید دو نفر از علمای تبریز.
علمای بزرگ مشهد از جمله آیتالله حسین قمی، سیدیونس اردبیلی و فرزند ملامحمدکاظم خراسانی و جمعی دیگر طی جلساتی در پی اعتراض به این امر برآمدند. (۳) سخنان علیاصغر حکمت وزیر فرهنگ رضاخان در تهران مبنی بر عمدی بودن رخدادهای جشن شیراز و اذعان به دستور مستقیم رضاشاه در برگزاری و انجام این کار، شعله اعتراضات را برافروخت.
مجموعه این رخدادها کار را به جایی رساند که آیتالله حسین قمی در توافقی با دیگر علمای مشهد به سوی تهران روانه شد تا شخصا با رضاشاه سخن بگوید و او را از کارش باز دارد. اما عاقبتی که او میخواست حاصل نشد و آیتالله قمی در باغی در شهر ری سکنی گزید و به محاصره سپاه شاه در آمد و زندانی شد. خبر که به مشهد رسید، اعتراض مردم و علما بالا گرفت. مردم گروه گروه به خانه آیتالله سیدیونس اردبیلی هجوم آوردند تا به نشانه اعتراض در آنجا تجمع کنند. کار چنان بالا گرفت و جمعیت چنان شد که چارهای جز انتقال تجمع به مکان بزرگتر نبود. از همین رو مسجد گوهرشاد مکان اعتراضات شد و هر روز یکی از علما برای مردم سخنرانی میکرد.
نامه به رضاشاه؛ آغاز سرکوب
معترضان پس از این، نامهای به رضاشاه نوشتند و با ۱۵۰ امضا به تلگرافخانه سپردند تا به دست شاه برسد. مفاد نامه پیش از آنکه تلگراف شود و به دست شاه برسد، به اطلاع فتحالله پاکروان استاندار خراسان رسید و به دستور او همه امضاکنندگان نامه بازداشت شدند.
در همین اثنا، شیخ محمدتقی بهلول که تحت تعقیب نیروهای دولت بود و از شهری به شهر دیگر میرفت، صبح پنجشنبه وارد مشهد شد و مستقیما به حرم مطهر رضوی رفت. ماموران او را شناختند و ناشیانه اقدام به بازداشت او کردند غافل از آنکه این اقدام میتواند آتش زیر خاکستر را شعلهور کند.
مردم برآشفتند و با تحریک نواب احتشام رضوی سرکشیک پنجم آستان قدس رضوی، بهلول را از چنگ ماموران در آوردند. بهلول مردم را به خانههایشان فرستاد تا پس از تامین نیازمندیهای یک تا دو هفتهای خانوادههایشان به آنجا برگردند.
پنجشنبه شب نوزدهم تیرماه بود و ماموران انتظامی هنوز دستوری از تهران نگرفته بودند و چارهای جز مماشات با مردم و علمای معترض نداشتند.
جمعه بیستم تیرماه ۱۳۱۴ هجری شمسی بود و مردم به رسم همه ساله، مراسم سالروز بمباران حرم رضوی توسط روسها که به «عاشورای ثانی» مشهور شده بود را در صحنهای حرم و مسجد گوهرشاد برگزار کردند.
شنبه بیست و یکم تیرماه : ماموران که اینک دستور سرکوب شدید معترضان را داشتند، با خشونت بیشتری وارد عمل شدند و در روز شنبه ۲۲ نفر از معترضین را کشتند. پس از این هیاتی از ماموران دولتی به دیدار شیخ محمدتقی بهلول آمده و تضمین کردند که آیتالله قمی تا صبح یکشنبه آزاد خواهد شد. اما مردم همچنان دست از اعتراض برنمیداشتند.
کشتار در نیمهشب، دفن تا پیش از طلوع
در روز شنبه، جمعیت معترضان همچنان بالا میرفت. کسبه نیز با تعطیل کردن مغازهها به معترضین و متحصنین پیوستند و سخنرانان مختلف درباره مسئله (۱)تغییر لباس (۲)و کشف حجاب و (۳)زندانی شدن آیتالله قمی به سخنرانی میپرداختند. مسلسلهای سنگین و توپها نیز در این مواضع و روبهروی مسجد گوهرشاد و در ساعات پایانی در پشتبامها و مکانهای حساس مستقر شدند و نظامیان موضع گرفتند. در این بحبوحه که از همه جا بوی کشتار و خونریزی و سرکوب به مشام میرسید،
محمدولی خان اسدی، نایب التولیه آستان قدس رضوی با توسل به این حیله که رضاشاه درخواست متحصنین را پذیرفته، روحانیون ارشد و مراجع خراسان را به بهانه مذاکره در این زمینه از میان مردم از مسجد گوهرشاد بیرون کشید.
قصد ماموران رضاشاه این بود که با خارج کردن سرشناسان و علما از میان مردم، نیمهشب که جمعیت کمتر میشد، درها را بسته و دست به کشتار مردم متحصن و معترض بزنند اما هر چه از نیمه شب میگذشت، جمعیت کم نمیشد و در حدود پانزده تا بیست هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن متحصن بودند.
از ساعات اولیه بامداد یکشنبه ۲۱ تیرماه : ماموران که دستورات شدید و سختگیرانهای از سوی رضاشاه برای سرکوب سریع و کامل معترضان دریافت کرده بودند، وحشیانه به کشتار مردم دست زدند و از ساعات اولیه بامداد یکشنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴، گلولههای توپ و مسلسلها را به سوی مردم هدایت کردند و بدین ترتیب تا پیش از طلوع فجر همان روز، نزدیک به ۲۰۰۰ نفر کشته شدند. کشتگان در گودالی که در منطقه عسگر آباد کنده شده بود دفن شدند و برخی از زخمیان نیز در میان مردگان زنده به گور شدند.
حجاب؛ معمای ناگشوده صدساله
و اینگونه بود که رضاشاه با قدرت توپ و مسلسل مردم را به خاک و خون کشید و صدها نفر از مردم مومن و شجاع را به شهادت رساند و بسیاری از علما را تبعید و زندانی کرد تا بتواند حجاب را از میان ببرد و ظاهر مردم ایران را به آنچه در اروپا دیده بود نزدیک کند. و مردم تا پای جان در برابر این انحراف ایستادند و صدها نفر از آنها جانشان را فدای جهاد برای اجرای احکام الهی کردند.
نظرات